بدترین ها
در سال ۱۹۴۴، در اوج جنگ جهانی دوم ، کبوتر جوان و کوچک به نام والیانت، با تماشای یک فیلم تبلیغاتی نظامی تصمیم میگیرد به نیروی کبوترهای نظامی بپیوندد. او در راه لندن با بگزی، کبوتری فریبکار و کثیف، آشنا میشود که در فرار از دست دار و دسته کلاغها همراه او میپیوندد...
بیلی بتسون، تلاش میکند تا خانواده ابرقهرمانی خود را منسجم نگه دارد، اما هر کدام از آن ها علایق و مشکلات خاص خود را دارند. در همین حین، دو خواهر باستانی، از زندان خود در قلمرو خدایان آزاد میشوند. آنها به دنبال انتقام و بازگرداندن قدرتهای خدایان به خودشان هستند...
مردی به نام د چوزن وان، که در کودکی شاهد قتل عام خانواده اش بوده اکنون به دنبال انتقام مرگ آن ها از شخصی به نام مستر پین، است. او در مسیرش با استاد تانگ، رزمیکار بیمار و کمی دیوانه، ملاقات میکند و از او میخواهد مهارتهای رزمیاش را تقویت کند...
آرتور فلک، به دلیل جنایات در بیمارستان روانی آرکهام زندانی و منتظر محاکمه است. در اینجا آرتور با هارلی کوئینزل، آشنا می شود، زنی که خود را بیمار روانی معرفی و به آرتور علاقه شدیدی پیدا می کند. رابطه آنها به تدریج به یک پیوند عاطفی و روانی تبدیل می شود...