بهترین ها
در اواخر قرن نوزدهم در غرب وحشی آمریکا، اسب وحشی و شجاعی به نام اسپیریت رهبری گلهای از اسبهای نژاد کیگر ماستنگ را بر عهده دارد. او در دشتهای وسیع زندگی میکند و آزادی را بالاتر از هر چیزی میداند. یک روز، اسپیریت توسط ارتش ایالات متحده اسیر میشود...
در جزیرهای بهنام، موتونوی، مردم زمانی دریانوردان ماهر بودهاند، اما پس از دزدیده شدن قلب الههی طبیعت، تِی فیتی، توسط، ماوئی، حیات جزیره از بین میرود و خدای گدازهی آتشفشان، تِیکا، خلق میشود. موانا، دختر رئیس قبیله، مأمور بازگرداندن قلب به تِی فیتی و نجات مردم میشود...
دکتر رُز کاتر، که به عنوان روانشناس در بیمارستان روانی کار می کند، پس از مشاهده خودکشی یکی از بیمارانش، دچار تجربیات عجیب و غیرقابل توضیحی میشود. او متوجه میشود این حوادث ناشی از یک نفرین است که قربانیان را وادار به خودکشی میکند و به شاهدان منتقل میشود...
اسکارلت، عاشق مردی به نام اشلی است، اما اشلی با دختر عمویش، ملانی، ازدواج میکند. اسکارلت نیز با چارلز، برادر ملانی، ازدواج میکند، اما او بر اثر بیماری می میرد. پس از شروع جنگ داخلی آمریکا، اسکارلت به آتلانتا میرود و در آنجا، رابطهاش با رِت، کمکم شکل میگیرد...
ماکسیموس، ژنرال محبوب رومی، پس از خودداری از اطاعت از امپراتور جدید، کومودوس، به بردگی گرفته میشود و به عنوان گلادیاتور مجبور به مبارزه میشود. او با نمایش قدرت و مهارت در میدان نبرد، به رم بازمیگردد تا در کولوسئوم مقابل کومودوس بایستد...
دو برادر دوقلو و کهنه سرباز جنگ جهانی اول، پس از کار با مافیای شیکاگو، به زادگاهشان باز میگردند تا با پول بهدستآمده، یک جوک جنت، مکانی فرهنگی و تفریحی برای جامعه سیاه پوستان، بسازند. آنها آسیاب چوبی قدیمیای را خریداری میکنند و برای افتتاح شبانهاش آماده میشوند...